عشق یعنی
عشق یعنی با افق یک دل شدن
یا لباسی ازشقایق دوختن
عشق یعنی باوجود خستگی
برسر پروانه دل سوختن
عشق یعنی داستان ناتمام
عشق یعنی کلمه ای بی انتها
عشق یعنی گفتن از احساس موج
درکنار حسرت پروانه ها
عشق یعنی اه سرخ لاله ها
عشق یعنی حرف پنهان درنگاه
عشق یعنی ترجمان یک نفس
عمق سایه روشن دشت پگاه
عشق یعنی قصه یک ارزو
عشق یعنی ابتدای یک غروب
عشق یعنی تکه ای از اسمان
عشق یعنی وصف یک انسان خوب

خداحافظ همین حالا ،همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ ،کمی غمگین به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده ا ست
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندیم دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو ، همینه رسم این دنیا
خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ همین حالا......
درد دل عاشق
تو میدونی که من عاشقت خواهم بود
می دونی عشقم نسبت بهت باعث میشه ازت فاصله بگیرم
هر زمان به تو که کنارمی نگاه می کنم
از احساس شادی لبریز می شم
باورم داشته باش که من واقعا قادرم
که عشق تو رو باور کنم
می ترسم از اینکه اشکهایی بشم در چشمانت
پس فقط نگاهت می کنم
می دونی چقدر عاشقتم؟
گرچه نمی تونم بلند فریادش بزنم و نمی تونم عشق تورو داشته باشم
ولی تو تنها کسی هستی که در قلب منی
برای من تو درست مثل یه خاطری ای
مثل کسی که تو روزای بارونی بهش فکر می کنم
نیازی نیست برای پنهان کردن اشک هات پنهان بشی
تو می دونی که من چقدر عاشقتم
می دونی که من عاشقتم گرچه قادر به گفتنش نیستم
ولی برای آخرین عشقم
هرگز فراموش نمی کنم لحظه ای رو که عاشقت شدم
عاشقتم!
این روزها حال و هوای عجیبی دارد. ![]()
حس میکند همه ی گل های دنیا در نگاهش لبخند میزنند.
حس میکند همه ی ستاره های اسمون در قاب چشمانش جمع شده اند .
این روز ها حال و هوای عجیبی دارد.
دلش میخواهد همه ی درخت های جهان دست در دستش بگذارند و دور هم بچرخند.
دلش میخواهد سنگ های همه ی کوهستان ها به استقبالش بیایند و بر پاهایش بوسه بنشانند
دلش میخواهد ابرها انقدر پایین بیایند که عرق پیشانیش را پاک کند
این روز ها هروقت میبینمش با خودم میگویم:
راست است که عشق معجزه بزرگی است
![]()
باران که می بارد تو در راهی ، از دشت شب تا باغ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز ، با ابر و آب و آسمان جاری
غم می گریزد، غصه می سوزد ، شب می گدازد، سایه می میرد
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد ، تا شعر باران تو می گیرد
از لحظه های تشنه ی بیدار ، تا روزهای بی تو بارانی
غم می کشد ما را و می بینی ، دل می کشد ما را تو می دانی
نسیم زیبا ترین ترانه ی عشق را در گوش ساحل زمزمه کرد اما ساحل سرد و
سنگین که در گوشه ای افتاده بود حتی تکانی به خود نداد
نسیم اهی کشید و راهش را به سمت دریا ادامه داد.
زیباترین ترانه عشق ، در گوش دریا زمزمه شد . دریا به هیجان درامد. از خود
بی خود شد و موج موج به رقص افتاد
بی شک در یکی از این روزهای بزرگ خلقت
ساحل، در هیجان دریا غرق خواهد شد
تکیه بده به شونه هام اروم و بی صدا بخواب
گریه نکن که گریه هات چشمات و میکنه خراب گریه نکن
منم مثه چشمای تو ، پر از غم شکستنم
وقتی که بارونی میشی، مثه یه شیشه میشکنم
غصه نخور همسفرم جاده تو دستای منه هر جوری که دلت بخواد نبض قدم هام میزنه
گریه نکن گریه نکن ، گریه به چشمات نمیاد نگو خدای مهربون خندیدن و یادم نداد
دنیا دو روزه نازنین این جوری غصه دار نشین
امروز و بی خیال بشو ، فرداها رو ابی ببین
ببین از عشقت دل من یه لحظه اروم نمیشه کدوم پرنده مثه من عاشق صیادش میشه
خدا کجاست ؟؟؟؟
آقا اجازه مبحث امروز ما خداست
توضيح ميدهيد كه جاي خدا كجاست ؟
قرآن نوشته او همه جا هست و مادرم
اصرار ميكند كه كمي قبله سمت راست
من جمعه ميروم لب دريا ، كنار آب
آنجا نماز جمعه ، زلال است ، بي رياست
كاج هميشه سبز ، كه بيرون مدرسهاست
استاد درس ديني و قرآن بچههاست
آقا شما حقيرتريد از سوال من
اين درس ، نان خشك سر سفره شماست
من ساكتم ، دبير به من صفر ميدهد
شاگرد تنبلي ، كه حواسش پي خداست





پرواز کن اشیانه از توست